فعل های انگلیسی | افعال پرکاربرد انگلیسی

آیا می‌دانید چگونه فعل های انگلیسی را یاد بگیرید؟ در زبان انگلیسی، افعال بسیار زیادی وجود دارند که باید آن‌ها را یاد بگیرید تا بتوانید در مکالمات روزمره از آن‌ها استفاده کنید. در این مقاله همراه ما باشید تا ۵۰ مورد از افعال اصلی در انگلیسی را به شما معرفی کنیم.

رایج‌ترین فعل های انگلیسی

در این قسمت می‌خواهیم لیست کامل افعال انگلیسی را به شما ارائه دهیم:

۱. to be

معنی:

۱. وجود داشتن

He is the only male cousin in his family.

ترجمه فارسی: او تنها پسر عموی خانواده‌اش است.

۲. اتفاق افتادن

The conference will be next Wednesday.

ترجمه فارسی: این کنفرانس چهارشنبه هفته آینده برگزار خواهد شد.

۲. to have

معنی:

۱. داشتن یا مالک چیزی بودن

I have two dogs.

ترجمه فارسی: من دوتا سگ دارم.

۲. تجربه کردن

We had a good time at the restaurant last night.

ترجمه فارسی: دیشب در رستوران به ما خوش گذشت.

۳. to ask

معنی:

۱. پرسیدن یا گفتن حرفی برای به دست آوردن اطلاعات مورد نظر

Did you ask the teacher when your homework assignment is due?

ترجمه فارسی: آیا از معلم پرسیدید که تاریخ تحویل تکلیف شما چه زمانی است؟

۲. درخواست چیزی از کسی

Mom asked me to clean my room.

ترجمه فارسی: مامان از من خواست اتاقم را تمیز کنم.

۴. to do

معنی:

۱. انجام یک عمل

A: What do you like to do on weekends?

B: I usually watch TV and play with my dogs.

ترجمه فارسی: دوست داری آخر هفته‌ها چیکار کنی؟

من معمولاً تلویزیون تماشا می‌کنم و با سگ‌هایم بازی می‌کنم.

۲. انجام دادن کاری به روش خاصی

My favorite football team is doing poorly.

ترجمه فارسی: تیم فوتبال مورد علاقه من عملکرد ضعیفی دارد.

۵. to get

معنی:

۱. دریافت کردن یا گرفتن چیزی

A: Has the letter I sent arrived yet?

B: Yes, I got it.

ترجمه فارسی: نامه‌ای که فرستادم رسیده است؟

بله، نامه را دریافت کردم.

۲. برای به دست آوردن چیزی

Can you get my jacket from the closet for me?

ترجمه فارسی: آیا می توانید ژاکت من را از کمد برای من بیاورید؟

۳. فهمیدن

A: Are you still studying for the English test?

B: Yes. I just don’t get how to conjugate verbs!

A: I know, conjugations are difficult to understand.

ترجمه فارسی: آیا هنوز برای آزمون انگلیسی مطالعه می‌کنید؟

بله. من فقط نمی‌دانم چگونه افعال را به هم پیوند بزنم!

می‌دانم، افعال به سختی قابل درک هستند.

۶. to go

معنی:

۱. برای حرکت از یک مکان به مکان دیگر

Are you going to the concert next weekend?

ترجمه فارسی: آیا آخر هفته آینده به کنسرت می‌روید؟

۲. ترك كردن

It’s already 11:00? I have to go!

ترجمه فارسی: الان ساعت 11:00 است؟ من باید بروم!

۷. to hear

معنی:

۱. شنیدن

A: Did you hear that sound?

B: Yeah, but don’t worry, I think it’s just the wind.

ترجمه فارسی: آن صدا را شنیدی؟

بله، اما نگران نباشید، فکر می کنم فقط باد است.

۲. آگاه بودن از …

Did you hear about Taylor Swift’s new cat?

ترجمه فارسی: آیا در مورد گربه جدید تیلور سویفت شنیده‌اید؟

۸. to say

معنی:

۱. گفتن یا حرف زدن

A: What did she say?

B: She said that she will think about it.

ترجمه فارسی: چی گفت؟

او گفت که در مورد آن فکر خواهد کرد.

۲. انتقال اطلاعات

The website says the museum will open at 8:00.

ترجمه فارسی: این وب‌سایت می‌گوید موزه در ساعت 8:00 باز می‌شود.

۹. to know

معنی:

۱. آگاه بودن از …

Did you know that Taylor Swift got a new cat?

ترجمه فارسی: آیا می‌دانستید که تیلور سوئیفت یک گربه جدید دارد؟

۲. با کسی ارتباط داشتن

A: Do you know Sarah?

B: Yes, we used to work together.

ترجمه فارسی: سارا رو میشناسی؟

بله، قبلاً با هم کار می‌کردیم.

۱۰. to like

معنی: لذت بردن

A: Do you like the TV show “Supernatural?”

B: Yes, but I like “Breaking Bad” more.

ترجمه فارسی: آیا برنامه تلویزیونی «سوپرنچرال» را دوست دارید؟

بله، اما من «برکینگ بد» را بیشتر دوست دارم.

۱۱. to love

معنی:

۱. دوست داشتن بیش از اندازه چیزی

A: Do you like the movie “Ocean’s 11?”

B: Yes, I love that movie!

ترجمه فارسی:  آیا فیلم Ocean’s 11 را دوست دارید؟

بله، من آن فیلم را دوست دارم!

۲. داشتن احساسات عمیق عاشقانه یا عاطفی برای کسی

I know your mom is strict, but remember that she loves you.

ترجمه فارسی: می‌دانم که مادرت سختگیر است، اما یادت باشد که او تو را دوست دارد.

I love Steve—I want to marry him!

ترجمه فارسی: من استیو را دوست دارم. می‌خواهم با او ازدواج کنم!

۱۲. to need

معنی: نیاز داشتن / ایجاب کردن

I need a pencil to take the test.

ترجمه فارسی: برای شرکت در آزمون نیاز به مداد دارم.

۱۳. to want

معنی: آرزو کردن

I want a puppy, but I would adopt an older dog if I found the right one.

ترجمه فارسی: من یک توله سگ می‌خواهم، اما یک سگ بزرگ‌تر را به سرپرستی قبول می‌کنم اگر سگ مناسب را پیدا کنم.

۱۴. to think

معنی:

۱. نظر / ایده یا اعتقاد داشتن

I don’t think the color red looks good on me.

ترجمه فارسی: فکر نمی‌کنم رنگ قرمز برای من خوب باشد.

I think God is real.

ترجمه فارسی: من فکر می‌کنم خدا واقعی است.

۲. برای هدایت ذهن به سمت چیزی

A: What are you thinking about?

B: I am thinking about what I want to eat for lunch.

ترجمه فارسی: به چی فکر میکنی؟

دارم به این فکر می‌کنم که می‌خواهم برای ناهار چه بخورم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *