هر زبانی اصطلاحات خاص خودش را دارد که دانستن معنی و مفهوم آنها، کار چندان راحتی نیست. شما نمیتوانید بدون اینکه معنی اصطلاحات را بدانید، مفهوم آنها را حدس بزنید. از طرفی دیگر، شناخت اصطلاحات انگلیسی روزمره میتواند به بالا رفتن سطح زبان انگلیسی شما کمک کند. در این مطلب میخواهیم اصطلاحات عامیانه انگلیسی را برایتان بیان کنیم. پس اگر شما هم میخواهید این اصطلاحات انگلیسی را بشناسید، در ادامه مقاله با ما همراه باشید.
پرکاربردترین اصطلاحات انگلیسی
اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد به شرح زیر هستند:
۱. Sit tight
این عبارت به طور کلی یعنی محکم نشستن؛ اما این یکی از اصطلاحات انگلیسی است، پس مفهوم دیگری هم دارد. Sit tight به این معنی است که شما باید کمی صبر کنید و منتظر بمانید.
به مثال زیر دقت کنید:
Mr. Smith, can I go to the police officer’s room now?
ترجمه فارسی: آقای اسمیت، میتوانم اکنون به اتاق افسر پلیس بروم؟
Actually, not now, you are going to have to sit tight and wait some minutes.
ترجمه فارسی: در واقع، اکنون نه، شما باید چند دقیقه صبر کنید.
۲. Hit the books
عبارت Hit the books یک اصطلاح رایج در بین دانشجویان است و یعنی زیاد مطالعه کردن. زمانی از این اصطلاح استفاده میشود که فرد خیلی درس خوانده باشد.
به مثال زیر دقت کنید:
We should hit the books in the history exam
ترجمه فارسی: ما باید برای امتحان تاریخ زیاد درس بخوانیم.
۳. Twist someone’s arm
برای یادگیری زبان انگلیسی در خانه باید بدانید که مفهوم عبارت Twist someone’s arm یعنی چرخاندن بازوی یک نفر؛ اما در واقع این اصطلاح به معنی متقاعد کردن یک نفر برای انجام دادن کاری است.
به مثال زیر دقت کنید:
Sarah! You need to come to my house tonight.
ترجمه فارسی: سارا! تو باید امشب به خانه ما بیایی.
Oh sorry! I can’t, I have to go to my parent’s house and hit the books for the exams
ترجمه فارسی: متاسفم! من باید به خانه والدینم بروم و آنجا برای امتحانات مطالعه کنم.
Come on!! You should come! We will have a lot of fun, please
ترجمه فارسی: بیخیال! باید بیای! کلی بهمون خوش میگذره، لطفا بیا.
Alright! I will come tonight, you’ve twisted my arm
ترجمه فارسی: خیله خب! امشب میام! بلاخره منو متقاعد کردی.
۴. Pitch in
یکی از اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد، Pitch in است که یعنی مشارکت دادن.
به مثال زیر دقت کنید:
What are you going to buy for your father’s birthday?
ترجمه فارسی: برای تولد پدرت قراره چی بخری؟
Actually, I don’t have much money
ترجمه فارسی: در واقع، پول زیادی ندارم.
We should pitch in with my sister and buy something nice for her
ترجمه فارسی: باید با خواهرم پول بگذاریم (مشارکت کنیم) تا یک هدیه خوب براش بخریم.
۵. Make a face
اصطلاح Make a face یعنی دهن کجی کردن.
به مثال زیر دقت کنید:
?Why you are mad at Daniel
ترجمه فارسی: چرا تو از دست دنیل اینقدر عصبانی هستی؟
.Because, I just ordered him but he made a face at me
ترجمه فارسی: چون بهش یه دستوری دادم اما او به من دهن کجی کرد.
۶. Blow it
اصطلاح Blow it یعنی از دست دادن فرصت. از این اصطلاح زمانی استفاده میشود که فردی در انجام دادن کاری، گند زده است! به عنوان مثال، اگر شما امتحانتان را خراب کرده باشید، میتوانید از این اصطلاح استفاده کنید.
به مثال زیر دقت کنید:
Would you please give me another chance?
ترجمه فارسی: میشه یک فرصت دیگه به من بدید؟
Sorry! You had the chance but unfortunately you blew it.
ترجمه فارسی: متاسفم! تو فرست داشتی ولی از دستش دادی.
۷. Take it easy
برای آموزش زبان انگلیسی برای کودکان بهتر است که اصطلاحات انگلیسی را در نظر داشته باشید که یکی از پرکاربردترین آنها، Take it easy است که یعنی سخت نگیر. از این عبارت زمانی استفاده میشود که فردی عصبی است و میخواهید او را آرام کنید.
به مثال زیر دقت کنید:
Ella what happened to your relationship with jack?
ترجمه فارسی: اِلا ! رابطهات با جک تا کجا پیش رفت؟
He cheated on me, I never forgive him!
ترجمه فارسی: او به من خیانت کرد من هرگز او را نمیبخشم!
Take it easy, don’t even think about it.
ترجمه فارسی: سخت نگیر، اصلاً بهش فکر نکن.
۸. Back out
عبارت Back out یعنی عقب کشیدن و جا زدن. این اصطلاح انگلیسی زمانی استفاده میشود که فردی از انجام دادن کاری پا پس میکشد.
به مثالهای زیر دقت کنید:
They were a gang! Why John back out in the fight?
ترجمه فارسی: اونها یک گروه بودن! چرا جان توی دعوا عقب کشید و جا زد؟
I think John was a fool to do that, because they could help him to success in future
ترجمه فارسی: به نظر من او یک احمقه که این کار رو کرد، چونکه اونها میتونستند در آینده برای موفقیت جان خیلی مفید باشن.
۹. I’m broken
عبارت I’m broken یکی از اصطلاحات عامیانه انگلیسی است که یعنی پول نداشتن.
به مثالهای زیر دقت کنید:
What do you want to buy for your girlfriend’s birthday?
ترجمه فارسی: برای تولد دوست دخترت چه هدیهای میخواهی بخری؟
I spent all my money for buying clothes for myself, actually I’m broken now
ترجمه فارسی: راستش من تمام پولم رو برای خرید لباسهایم دادم و الان هیچی پول ندارم.
Don’t worry I will borrow some money
ترجمه فارسی: نگران نباش، من کمی پول بهت قرض میدم.
۱۰. Get the ball rolling
یکی دیگر از اصطلاحات انگلیسی روزمره، Get the ball rolling است که یعنی شروع کردن کاری.
به مثال زیر دقت کنید:
Let’s get the ball rolling in digital marketing.
ترجمه فارسی: بیا کار دیجیتال مارکتینگ را از اول شروع کنیم.
۱۱. Like the back of my hand
اصطلاح Like the back of my hand در مفهوم به معنی «مانند پشت دستم» است؛ اما معنی این عبارت به خوبی شناختن کسی است. وقتی از این اصطلاح استفاده میشود که شما فردی را مانند کف دستتان بشناسید.
به مثال زیر دقت کنید:
He knew the city like the back of his hand.
ترجمه فارسی: او شهر را مانند کف دست خودش میشناسد.
۱۲. To give somebody a hand
اصطلاح To give somebody a hand به معنی کمک کردن است. از این عبارت میتوان در شرایط مختلفی استفاده کرد. آمریکاییها این اصطلاح را در مکالمات روزمره خود، بسیار استفاده میکنند.
به مثال زیر دقت کنید:
Would you give me a hand?
ترجمه فارسی: میشه لطفاً کمکم کنی!
۱۳. Hit the sack
اصطلاح Hit the sack به معنی ضربهزدن به یک کیسه یا ساک است؛ اما معنی این اصطلاح به رختخواب رفتن است. در واقع، ریشه این اصطلاح به گذشته و فرهنگ آمریکاییها بازمیگردد و در مکالمات روزمره انگلیسی بسیار استفاده میشود. به عنوان مثال، زمانی را تصور کنید که در مهمانی هستید و خسته شدهاید و خوابتان میآید، با کمک عبارت Hit the sack میتوانید به سایر افراد حاضر در مهمانی بگویید که چقدر خسته هستید و نیاز به استراحت دارید.
به مثالهای زیر دقت کنید:
It’s one o’clock – time to hit the sack.
ترجمه فارسی: ساعت یک است؛ وقتشه به رختخواب بروم.
I’m ready to hit the sack.
ترجمه فارسی: حاضرم که بخوابم.
Its getting late, i should better hit the sack, until time, have a good life folks.
ترجمه فارسی: داره دیر وقت میشه، بهتره برم بخوابم، تا دیدار بعد، ایام به کام رفقا
۱۴. Stab one in the back
اصطلاح Stab one in the back یعنی پنهان کردن چاقو پشت یک فرد؛ اما در اصطلاحات انگلیسی پرکاربرد، Stab one in the back به معنی آسیب زدن به فردی دیگر است. به عنوان مثال، تصور کنید فردی به ما اعتماد کرده و ما به او خیانت میکنیم و باعث آسیب رسیدن به او میشویم. در زبان فارسی هم معادلی برای این اصطلاح وجود دارد؛ از پشت خنجر زدن.
به مثالهای زیر دقت کنید:
clever villains can always stab you in the back
ترجمه فارسی: تبهکارهای باهوش همیشه میتونن از پشت بهت خنجر بزنن
My friend stabbed me in the back even after I made an effort to help him get a job.
ترجمه فارسی: دوستم از پشت به من خنجر زد حتی بعد از اینکه من تلاش کردم تا آن شغل را به دست بیاورد.
it was very competitive, with everyone stabbing everyone else in the back.
ترجمه فارسی: بسیار رقابتی بود و همه به هم خیانت می کردند.